این متن رو که در زیر براتون نوشتم رو یجایی خوندم ولی وقتی خوندمش
یه حس سردرگمی بهم دست داد . راستش نمیدونم به این متن معتقدم
یا نه ؟!! آیا واقعا احتمالش هست که یه روزی برای این روز هایم دلم تنگ
بشه یا نه ؟!! آیا ممکنه زیبایی هایی در این روزها و این لحظات باشه و من
نبینم و متوجهش نباشم و یه روزی دلتنگ بشم و افسوس بخورم؟؟!!!
نمیدونم . البته اینحرفام به این معنی نیست که روزگارم داره بد میگذره یا
اصلا زیبایی وجود نداره بلکه منظورم اینکه ایا علاوه بر انچه که انجام میدهم
کار دیگه ای میشه انجام داد یا نه؟!! علاوه بر این زیبایی و زشتی که میبینم
و روزگار میگذرانم ، چیز دیگری هم هست که باید ببینم و درک کنم؟؟!!!
گاهی وقتا کلافه میشم از این همه سردرگمی و گذر سریع زمان .
به خودت بیشتر نگاه کن
بیشتر چهره ات را در آیینه تحسین کن .
گاهی خودت را نیمه ی گمشده ی خودت بدان
شاید یکروز دلت برای امروزت تنگ شد
گذر زمان از انچه در ایینه میبینی نزدیک تر است .!!!
( وبلاگم از امروز به بعد فعالتر خواهد بود . لطفا با کامنت ها و حضورتون
همراهی ام کنید . ممنون)
درباره این سایت